تبلور عینی پیروزی خون بر شمشیر

ابراهیم یوسفی بیاد دارم حدود ۱۵ماه پیش طوفانی از عقد و غیرت و دادخواهی بر علیه غاصبان و ظالمان صهیونی جوشش گرفت و خواست یک ملت محصور و مهجور در زندانی بنام غزه را به تکاپو انداخت ! شروع جنگی خانمان سوز ، ویرانگر و بی سابقه که تنها از ذات ناپاک رذیل ترین قوم […]
- ۱۵ اسفند ۱۴۰۳
- کد خبر 4786
- بدون دیدگاه
ابراهیم یوسفی
بیاد دارم حدود ۱۵ماه پیش طوفانی از عقد و غیرت و دادخواهی بر علیه غاصبان و ظالمان صهیونی جوشش گرفت و خواست یک ملت محصور و مهجور در زندانی بنام غزه را به تکاپو انداخت !
شروع جنگی خانمان سوز ، ویرانگر و بی سابقه که تنها از ذات ناپاک رذیل ترین قوم بشریت میتوانست ایجاد شود. از همان ابتدا با اختلاف دیدگاه وبرداشت های مواجه شد که آیا شروع این جنگ نابرابر و مصافِ نامعقول مصلحت است یا خیر ؟!
در چند یادداشت، بنده اشاره نمودم که درد جانگاه مظلومیت ها ، هتک حرمت ها و قتل و آوارگی را ملتی دهه هاست لمس میکنند که تنها و تنها خود به درد و مشکلات خود میدانند و بس !
گرفتار شدن بدست قومی خونخوار و نژاد پرست و تمامیت خواه که جز قوم و نژاد خود ، هیچ بشری را نه انسان که حیوان و پست و دارای ژن معیوب میداند !!
۱۵ماه جنگ نابرابر ،شهادت هزاران نفر و مصدومیت چندها برابر آن ویرانی غیر قابل توصیف منطقه ای کوچک که به اندازه کشوری پهناور بمب و موشک بر سر آن ریخته شد مصیبت ها داشت و لیکن امتیازات بسیاری که خارج از مقوله است!
اما این جنگ و مصاف عدہ ای با کمترین عِده و عُده اما ایمان و اعتقادی راسخ به اعتقادات دینی خود و یا عِرق و عشق به وجب به وجب خاک مادری خود ، با شادی و سرور و جشن کسانی مواجه ایم که شهرشان ویران، عزیزانشان شهید یا مجروح و مفلوج و از خانه شان اثری باقی نمانده است و از طرفی اشک و حس شکست و حقارت و دست نیافتن به اهداف جنایتِ اسرائیلی که تا توانست کشت و ویران کرد و ددمنشی بخرج داد !!
غزه خون داد اما خاک و شرف و موجودیت خود را حفظ کرد و جهود و صهیون شمشیر خون آلود خود را چون عصائی نا کار آمد در آغوش غم خود پنهان نموده است .
این شجاعت و مردانگی و پاسداشت خاک و سرزمین و رسیدن به شرف پیروزی خون بر شمشیر بر ساکنان غزه غیور و تمام آزادگان و آزادی خواهان و دل های باانصاف و بیدار مبارک باد.