مالک یا غاصب؟!/به قلم مسعود عبدالهی

مالک یا غاصب؟!/به قلم مسعود عبدالهی

امروز و دیروز در برخی کانالهای خبری جوانرود تیترهایی به چشم می‌خورد که اراضی تصرف شده در سه مسیر «ماساندر»، «چشمه‌میران» و «آیشه دول» پس گرفته شده است. شنیدن و دیدن این خبر این امر را به ذهن متبادر می‌کرد که تمامی زمین‌های این سه مسیر واقعا پس گرفته شده است درحالیکه واقعیت چیز دیگری […]

امروز و دیروز در برخی کانالهای خبری جوانرود تیترهایی به چشم می‌خورد که اراضی تصرف شده در سه مسیر «ماساندر»، «چشمه‌میران» و «آیشه دول» پس گرفته شده است.

شنیدن و دیدن این خبر این امر را به ذهن متبادر می‌کرد که تمامی زمین‌های این سه مسیر واقعا پس گرفته شده است درحالیکه واقعیت چیز دیگری است و این نوع تیترها هم بدون اطلاع از واقعیت به نگارش درآمده است.

آنچه که روز شنبه شخصا در سه راهی چشمه میران شاهد بودیم نه کندن بلکه تنها کج نمودن فقط یک ردیف فنس بود و غیر از این مورد هیچ برخوردی با دیگر زمین‌ها و حصار و فنس‌های سه راهی چشمه میران صورت نگرفته و کماکان با تابلوی «ملک شخصی» خودنمایی می‌کنند.

نوع برخورد در سه راهی چشمه میران این ذهنیت را پیش می‌آورد کاری که انجام گرفته صرفا نمایشی از جانب منابع طبیعی بوده تا مثلا پاسخی به خواسته‌های برحق مردم جوانرود داده باشد، وگرنه چرا زمینهایی که همگان بر منابع طبیعی بودن آن آگاهیم و اکنون با روشهای متفاوتی غصب شده است را بدون حتی تذکر به حال خود رها کرده‌اند و باز هم متاسفانه گفته یکی از مدیران منابع طبیعی که خود شخصا شنیدم اثباتی بود بر این مدعا آن هنگام که گفتند: « رفتیم و فعلا کفایت می‌کند، اگر خودتان کاری نکنید ما هم کاری به کارتان نخواهیم داشت».

همچنین ارتباطاتی که برخی از این زمین خواران دارند بر همگان آشکار است و یک نمونه آن فداشدن یکی از کارمندان منابع طبیعی بود که مجبور به انتقالی اجباری شد؛ باتوجه به موارد گفته شده و همچنین عدم همراهی جمعی مردم و تشکیل کمپین‌های نجات منابع طبیعی که ناشی از برخی جنبه‌های منفی کمپین تپه الله اکبر می‌باشد (در مطلب بعدی به این مهم خواهیم پرداخت) بر آن شدیم این مطلب را جهت استحضار مردم و دستگاههای ذی‌ربط بنویسیم شاید و تنها شاید این پدیده نامیمون زمین‌خواری از شهرمان برچیده شود هرچند آرزویی محال می‌نماید.

جوانرود، شهر آجر و سیمان که اگر یک بررسی کلان در سطح کشور هم صورت بگیرد، قطعا عنوان شهر سیمانی کشور را از آن خود خواهد نمود، شهری که انگار «فضای سبز» برای شهرداری و شوراهای ادوار مختلف آن، امری ناشناخته و دور از ذهن و عمل است و در عوض پر کردن خزانه شهرداری حرف اول را در مجموعه شوری و شهرداری می‌زند حتی اگر به قیمت فروش چند صد متر فضای سبز باقیمانده شهر باشد.

بر این امر سخنها رفته و نقدها شده است که ما را نیز فعلا با فضای سبز داخل شهر کاری نیست و آنچه موضوع این مطلب قرار گرفته، فضاهای سبز و منابع طبیعی خارج از شهر خصوصا تفرج‌گاه‌های اطراف جوانرود و دلایل عدم تمایل افراد به شکل گیری کمپین‌های مبارزه با زمین خواری است (که این دلایل در مطالب بعدی بررسی خواهد شد).

ما جوانرودی ها وقتی از سیمان ها و آجرهای شهر جوانرود دلزده میشویم، سبدی کوچک با مایحتاج درون آن، دست گرفته و عزیمت سبزه‌زارهای اطراف و اکناف جوانرود مینماییم. تا اینجای کار مشکلی نیست اما همینکه از هر چهار طرف خروجی شهر خارج می‌شویم، فضاها و زمینهایی که از گذشته نه چندان دور محل پیک‌نیک و آرامش و مراسمات نوروزی بوده‌اند را با تابلوی «ملک شخصی است» محصور می‌بینیم.

یکی از خروجی‌هایی که آدم را کاملا مبهوت می‌نماید و واقعا به جان هر بیننده ای خاصتا ما جوانرودیها شوک وارد میکند، مسیر جوانرود به پاوه از طریق روستاهای «چشمه میران» و «آیشه دول» است. سه راه اصلی در هر سه جهت و با فنس‌هایی کاملا شبیه یکدیگر، حصاربندی شده و تانکری بزرگ در وسط هرکدام خودنمایی می‌کند.

این فنس‌بندی و حصاربندی در ابتدا فقط شامل یک یا دو نقطه بود اما اکنون در امتداد جاده «بیله‌ای» و همچنین بلندیهای مجاور سه راه اصلی «چشمه‌میران»، حصار و تانکر آب و «ملک شخصی» های بیشتری را به چشم میبینیم. از روز یکشنبه جاری نیز جاده خاکی تفرجگاه سراب چشمه میران نیز با سنگ مسدود شده است.

یعنی اگر همین روند پیش برود تا دو سال آینده مکانی برای بیرون رفتن و حتی نشستن جهت استراحتی کوتاه را برای خود و فرزندانمان نخواهیم یافت. قطعا هیچ فرد اهل جوانرودی نیست که با دیدن این حصارها و فنس‌های یک شکل و یک رنگ آه و آخ نکشیده باشد درحالیکه کاری هم از وی ساخته نیست اما در ذهن همه مردم جوانرود سوالات بیشماری درباره این وضعیت تلنبار شده است و اهم آنها که پاسخگوی دغدغه‌های مردم خواهند بود عبارتست از :

اول: ‏آیا این آه کشیدن ما از روی بی اطلاعی است و این زمین‌ها از ابتدا شخصی و دارای مالک حقیقی بوده است که اکنون به وراث رسیده و یا با خرید و فروش به تملک مالک فعلی درآمده است؟

دوم: این زمین‌ها جزء منابع طبیعی که ملک عام است، می‌باشد که اکنون عامه مردم از آن بی بهره گشته‌ و تنی چند با کمک زر و زور آن را تصاحب و غصب نموده اند؟ ‏ ‏

سوم: حدود یک دهه پیش و در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، طرحی رونمایی شد که براساس آن افرادی که بتوانند زمین جزء منابع طبیعی یا زمینهای مواتی را آباد نموده و یا با ارائه طرحهایی همانند کشت گیاهان دارویی به اشتغال زایی و کارآفرینی بپردازند، می‌توانند مالکیت این زمین‌ها را در اختیار بگیرند.

حال اگر این زمین‌ها جزء این طرحهای فشل و صوری است باید تدبیری اندیشیده شود. ‏

اگر مورد اول صحیح باشد که فبها و اگر دو مورد آخر صحیح باشد قطعا باید کاری کرد تا حداقل جلوی شخصی شدن بیشتر زمینها گرفته شود اما گویا در مدیریت منابع طبیعی جوانرود ملاحظاتی وجود دارد که مانع از این امر می‌شود.

بگونه ای که رفتار دوگانه‌ای در پیش می‌گیرند، حصارهای برخی زمینهای دارای مالکیت شخصی که فقط تغییر کاربری داده شده را برمی‌چینند اما به صاحبان یا شاید غاصبان کنونی زمینهایی که همگان می‌دانند جزء منابع طبیعی است با خوش رویی برخورد مینمایند. (این سخن را براساس گفته دو نفر از اهالی روستای چشمه میران بیان نموده‌ایم که امیدوارم اشتباه باشد.).

‏ ‏لذا از دادستانی محترم تقاضامندیم وضعیت این زمین‌ها را براساس سه‌گانه بالا مشخص نمایند تا یکبار برای همیشه پاسخ دغدغه‌های تمامی مردم جوانرود داده شود.

‏همچنین پیشنهاد می‌دهیم جهت جلوگیری از زمین‌خواری بیشتر، نقشه جامع زمینهای مورد بحث و اطراف آن با تکنولوژی های دردسترس همانند Google earth به سادگی و آسانی تهیه شود و یا اگر امکان استفاده از این تکنولوژی میسر نیست، با وسایل نقشه برداری زمینی و عکسهای هوایی توسط پهبادهای در دسترس نیز می‌توان این امر را به انجام رساند و تمامی هزینه‌های نقشه برداری و عکسبرداری هوایی را با هزینه شخصی و بدون آنکه یک ریال از بیت المال مصرف شود برعهده خواهیم گرفت.

نکات مطرح شده در این مقاله، نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده بوده و الزاماً عقاید هیئت تحریریه شاهو نیوز را بازتاب نمی دهد.