از زمینخواری سلبرتیها تا نقدی به کمپین تپه الله اکبر جوانرود/یادداشتی از دکتر مسعود عبدالهی
پیش از آغاز سخن جهت جلوگیری از ایجاد سوءتفاهم از جانب گروهها و قومیتهای نامبرده در این مطلب و جهت ایضاح مطلب، لازم دانستیم سخن را با چند مقدمه بیان نماییم. ۱-بنده ساکن و اهل جوانرود بوده و برخلاف بسیاری که خود را به نام طایفه یا قومیتشان معرفی مینمایند، همیشه گفتهام جوانرودی هستم و […]
- ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
- کد خبر 1319
- بدون دیدگاه
پیش از آغاز سخن جهت جلوگیری از ایجاد سوءتفاهم از جانب گروهها و قومیتهای نامبرده در این مطلب و جهت ایضاح مطلب، لازم دانستیم سخن را با چند مقدمه بیان نماییم.
۱-بنده ساکن و اهل جوانرود بوده و برخلاف بسیاری که خود را به نام طایفه یا قومیتشان معرفی مینمایند، همیشه گفتهام جوانرودی هستم و به آن نیز مفتخرم، البته جهت ایضاح این مطلب لفظ جوانرودی را باید جدا از «قلایی» بگیریم.
۲- نقد و بیان جنبههای منفی یک گروه یا یک شخص بمعنای تایید و موافقت با خصم و طرف مقابل آن گروه نمیباشد، بعبارتی بسیار واضح، نقد کمپین تپه الله اکبر بمعنای موافقت با افرادی همانند نماینده دوره دهم نبوده و نیست و از لحاظ نوع تفکر و حتی جبهه گیریهای سیاسی و انتخاباتی، همسو با کمپین و در مخالفت با نماینده دوره دهم بودهام.
۳- نقد بنده نسبت به اطراف نامبرده، خالی از غرض و خصومت است و چنین نقدی باعث رشد خواهد بود. فقط و شاید زمان بیان آن باعث ایجاد ذهنیاتی شود که واقعا نادرست است لذا اعلام مینمایم: هجمهها و نام بردن از افراد که شبهه تهدید را در خود دارد، بشدت محکوم نموده و همراهی و پشتیبانی کامل خود را از ۷ دوستی که از جانب یکی از سلبریتی های منطقه از آنان نام برده شده است اعلام نموده و هر نتیجه ای در بر داشته باشد با آنان شریک خواهم بود چرا که ظلم (حتی بمعنای جابجایی یک آجر باشد) همیشه محکوم است و چیزی مانع هشدار به قانونشکنان هرچند سلبریتی یا شاخ فضای مجازی باشند، نخواهد بود.
و حال سخنی مهم و بیان وقایعی از نگارنده:
الف- کمپین تپه الله اکبر نیز همچون تمام پدیدههای اجتماعی دارای دو بعد مثبت و منفی است.
با وجود تمام انتقادات و جبهه گیریهایی که علیه این پدیده صورت گرفت، یکی از اولین همنوایی ها و همکاریهای گروهی از شهروندان جوانرود بود که بدنبال حقی ضایع شده از شهر جوانرود و شهروندان آن بود. نتیجه کار هرچه بود باید به تمامی اعضا دست مریزاد گفته و تلاشهایشان را ستود که قطعا این کمپین و فعالیت هایشان در تاریخ جوانرود ماندگار خواهد شد.
ب- در اولین روزهای شکل گیری کمپین تپه الله اکبر که هنوز نه شکل کمپین داشته و نه چنین نامی را داشت، با دعوت یکی از دوستان در یکی از اولین جلسات شکل گیری کمپین شرکت نمودم، این جلسه با حضور بدنه اصلی کمپین تپه الله اکبر و همچنین سه تن از نمایندگان ادوار مجلس صورت گرفت.
اینکه چه سخنانی در این جلسه رفته حتما و هرگز بیان نخواهد گردید و فقط دو انتقادی را که بنده همان زمان بیان نموده و هنوز بر آن عقیدهام، در این مطلب عرضه خواهم نمود:
اولا: اگر این تپه را فردی غیر از نماینده تصاحب مینمود و بعبارتی اگر فردی «قلایی» این کار را انجام میداد هیچ کمپین و اعتراضی صورت نمیگرفت.
دوما: چرا در این جلسه و در این کمپین فقط افراد «قلایی» و «جوانرودی» حضور دارند، مگر «باباجانی» بخشی از شهروندان جوانرود نیستند؟ قطعا نماینده از این اهمال شما به نفع خود سوءاستفاده خواهد نمود. حضور آقای «مصطفی محمدی» بعنوان نماینده ادوار مجلس نیز نه بعنوان نماینده «غیر قلاییها» بلکه فقط بخاطر مخالفت با نماینده وقت است.
در آن جلسه با «نه» های بسیاری مواجهه شدم که این دو نقد را رد مینمودند. به هرحال چون به این دو نقد اعتقاد داشتم دیگر در جلسات کمپین شرکت ننمودم، هرچند دو بار دعوت دیگر فقط از جانب یکی از اعضا بود و نه همه اعضا.
پ- دو ماه پس از آن جلسه از زبان دو تن از اعضای کمپین عین این جمله را شنیدم: «فلانی که از فلان منطقه آمده و آنچه متعلق به ما میباشد را برای خود برداشته است، چرا زمینی را که متعلق به «ما» است بردارد، کاش یکی از «ما» یعنی فردی «قلایی» برمیداشت که در آن صورت مشکلی نبود یا حداقل داغ کمتری داشت». و در تحصنی که در خود تپه الله اکبر صورت گرفت و بنده نیز در آن تحصن شرکت نمودم، سخنی دیگر از جانب یکی از متحصنین به گوشم آمد: «هرچند خسته شدیم اما بهتر از آن است که فلانی بیایید و آنچه مال ماست را برای خود بردارد».
ج- از سویی دیگر و از جانب همکاران و دوستان «باباجانی» خودم که حاکی از آن بود این جمله قبلا و در چندین جلسه میان خود و دیگر دوستانشان بیان شده است، این سخن را چندین بار شنیدم: «به ما چه ربطی دارد که در تحصن «آنها» شرکت کنیم، خودشان میدانند و شهر و تپه خودشان».
د- با قرار دادن این دو واقعه به نتیجه بسیار مهمی میتوان رسید و آن اینکه: ما مردم جوانرود، فقط در اسم، شهرنشین و اهل شهر جوانرود هستیم و فیالواقع هنوز در زمان طایفه من و طایفه تو، «قلایی» و «باباجانی» سیر میکنیم، و علت بیشتر مشکلات شهری و شهرداری ما ناشی از این بحث «خودی وناخودی» است. اگر اعضای کمپین در جذب غیر خودی اهمال نمودند، دیگر ساکنان جوانرود نیز مقصرند که حق شهروندی خود را انجام ندادهاند. در این زمینه هر مقدار نقدی بر کمپین وجود داشته باشد، همان مقدار و بیشتر بر غیرقلاییهای جوانرود نقد وارد است چرا که گفته: «به خودشان مربوط است و به ما چه!» بار معنایی بسیار سنگینی با خود دارد.
نهایتا اگر بخواهیم جنبههای منفی کمپین را نام ببریم بصورت خلاصه و تیتر وار به این نتایج خواهیم رسید:
۱- اهداف چندگانه: هدف واقعی وارد شدن برخی از اعضای کمپین تپه الله اکبر نه پس گرفتن تپه از نماینده که اعلام مخالفت و نوعی رویارویی با وی بود و در این مقابله میشد به پس گرفتن تپه هم دست یافت؛ در اینجا میان هدف و نتیجه کار تفاوت بسیار است. بعبارتی دیگر نوعی سیاسی کاری در کار این اعضا وجود داشته و دارد. مدعای این سخن در این واقعیت نهفته است که این کمپین به منظور جلوگیری از زمین خواری در جوانرود شکل گرفت اما فقط به زمین خواری «شهاب نادری» خرده گرفتند و به دیگر زمین خواری ها خاصتا سه راهی چشمه میران وقعی ننهادند. اکنون و پس از گذشت چندین سال، آرزو کردم که کاش سه راهی چشمه میران و اطراف آن توسط «شهاب نادری» غصب میشد.
۲- وجود خشونت آشکار: در این کمپین که با شعار جامعه مدنی و مدنیت، پا به صحنه گذاشته بود، نوعی از خشونت را میشد مشاهده نمود، همانند سخنان علیه نماینده که برای همه محرز بوده و اکنون غیر قابل انکار است، سخنانی از این قبیل: «اگر مرد است پایش را به جوانرود بگذارد» و جملاتی شبیه این عبارات که بدترین آنها جمله معروفی است که در درگیریها و کری خوانی های دعواهای خیابانی میشنویم که از بیان آن در این مطلب معذورم. این نوع خشونت نه تنها نهان بلکه آشکارا بوده و هنگام بیان، نوعی از غرور بر وجود گوینده مستولی میشد. همچنین مطابق سخنان برخی از اعضای کمپین، آنها به نماینده اجازه ندادند در جلسات اداری جوانرود حضور یابد و یا مانع از برگزاری جلسه کمیسیون اقتصادی مجلس در جوانرود که همراه نماینده به اورامانات آمده بودند، شدند. قطعا اگر تدبیر فرماندار وقت و نماینده منتخب کنونی در فروکش کردن خشونت برخی از دوستان نبود شاید شاهد فاجعه ای میبودیم.
۳- عدم تغییر و بازسازی مجدد ساختار و اهداف: کمپین بیان مینماید که به پیروزی نهایی رسیده و چندین بار جشن پیروزی نیز اعلام نمودند اما همچنان تحت عنوان کمپین تپه الله اکبر به فعالیتهای مدنی (قابل ستایش است) و کمک از هر نوعی که باشد برمیخیزند، گویا میخواهند با همراه داشتن همیشگی این عنوان یک پیروزی هر روزه را به رخ بکشانند و یا اینکه واقعا توان تغییر ساختار و اهداف جدید را ندارند، چراکه واژه کمپین بسیار متفاوت تر از انجمن،کمیته و سازمانهای مردم نهاد است و هر کمپینی پس از به انجام رساندن هدفی که برای آن تشکیل شده، خودبخود تاریخش نیز به پایان میرسد.
۴- اشتباه عامدانه در اعلام پیروزی: برخلاف آنچه که بیان میکنند به پیروزی دست یافته و تپه الله اکبر را از نماینده پس گرفتهاند، چنین چیزی صحت ندارد. چراکه برگهای که ما بعنوان نشان پیروزی شاهد آن بودیم، یک «قرار توقیف موقت» بود و قطعا مشاوران قضایی کمپین تفاوت «حکم» و «قرارهای قاطع دعوی» و «غیرقاطع دعوی» و از همه مهمتر «اعتبار امر قضاوت شده» را بخوبی میدانند.(( قرارهای قاطع دعوا به قرارهایی اطلاق می شود که با صدور آن ها پرونده از دادگاه رسیدگی کننده به دعوا خارج می شود. این خصوصیت آن ها با یکی از خصوصیات حکم، مشترک است.))اگر آنچه بعنوان نشان پیروزی رونمایی شد، قرار قاطع دعوی هم میبود باز بمعنای پیروزی نیست چراکه(( قرارهای قاطع دعوا مانند احکام، مشمول قاعده فراغ دادرس می باشند و قرارهای قاطع دعوا به غیر از قرار سقوط دعوا که از اعتبار امر قضاوت شده بهره مند است، فاقد «اعتبار امر قضاوت شده» می باشند.)).
بعبارتی کار دادرسی فقط با صدور «حکم» یا «قرار سقوط دعوی» شامل «اعتبار امر قضاوت شده», خواهد شد و بعبارتی سادهتر فقط با «حکم» و «قرار سقوط دعوی» ، ماجرا پایان مییابد (کاری با تجدید نظر و اعاده دادرسی و غیره نداریم که در مراحل بعدی میتوان پرونده را به جریان انداخت).
آنچه ما بعنوان نشان پیروزی کمپین و به نتیجه رسیدن آن مشاهده نمودیم یک قرار موقت بود و از نوع قرارهای قاطع دعوی نیز نبوده است چه برسد به آنکه مشمول قاعده اعتبار امر قضاوت شده شود. معنای ساده این سخن این است که طرف دیگر پرونده (یعنی آقای نادری) بعد از اتمام تاریخ توقیف قرار یا با درخواست از دادگستری میتواند کارش را ادامه دهد چراکه دارای سند رسمی دولتی است که نشانه مالکیت تام بوده و تنها با روشهای تغییر مالکیت میتواند مالکیت آن را تغییر داد. مثلا اگر قصد داشته باشد دست از ملک دارای سند رسمی خود به نفع عامه مردم بکشد با روشهایی همانند صلح یا وقف آن به شهرداری یا عامه مردم یا فروش آن به شهرداری این امر امکان پذیر خواهد بود و لاغیر.
مگر آنکه اعضای کمپین با تهدید مانع از حضور و انجام کار بر ملک رسمی نماینده که تا چند ماه دیگر فقط دارای شخصیت حقیقی خواهد بود، شوند که قطعا مغایر با اصول مدنیت میباشد. لذا باید به دور از خشونت چاره ای اندیشید نه آنکه با در دست داشتن یک قرار موقت و حمل نمودن عنوان کمپین تپه الله اکبر برای همیشه، دور از واقعیت سیر کنند.
در پایان با شروع به کار نماینده منتخب امیدواریم، به قضیه زمین خواریها پایان داده شود و مهمتر از آن، به همه زمینخواران به یک چشم نگاه شود که قطعا حمایت صریح دادستان محترم با توجه به شناختی که از ایشان داریم، بدون درنظر گرفتن سلبریتی بودن فلان فرد در زمین خواری «ماساندر» یا جوانرودی یا باباجانی بودن زمین خواران شمال شهر، کمک بزرگی به اتمام قضیه زمین خواری خواهد نمود.
مطالب مطرح شده در این مقاله، نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده بوده و الزاماً عقاید هیئت تحریریه شاهو نیوز را بازتاب نمی دهد